محبت

دین همان محبت است و محبت همان دین (دین+محبت= رسیدن بخدا)
  • تماس  
  • ورود 

تصویر دین در دنیای مجازی چگونه خواهد بود؟

28 تیر 1399 توسط راحله نيكدل

​

تصویر دین در دنیای مجازی چگونه خواهد بود؟

پاسخ:

از آغاز زندگی بشر تا کنون، افرادی وجود داشته اند که به دنبال شناخت حقایق و شناساندن آن به دیگران بوده و فریاد بر می آوردند که ما متعهدیم جز حقیقت، برای بشریت چیز دیگری را به ارمغان نیاوریم.[1]

پیامبرانی که ادیان الاهی، حاصل تلاش آنان است، از این گروه افرادند. کافی است عباراتی که از ریشه “حق” در قرآن و روایات وجود دارند را جست و جو نموده، تا میزان اهمیت آن را در دین اسلام دریابید.

از آن سو، اشخاص دیگری نیز با سرگرم کردن مردم به افسانه ها و اموری بی فایده، عمدا تلاش می کردند که آنان را از راه خداوند دور کرده و به خواسته های خود دست یابند.[2]

اما آیا دنیایی که اکنون با نام دنیای مجازی از آن یاد می شود، دنیایی کاملاً در تقابل و تضاد با دنیای حقیقی است؟

پاسخ ما به این پرسش، منفی بوده، بلکه به عقیده ما، دنیای مجازی در واقع به دو بخش تقسیم می شود:

1. بخشی که بازتاب و انعکاسی از واقعیات و حقیقت ها بوده و ارتباط همه جانبه ای با دنیای حقیقی دارد و نمی توان این بخش را به صورت مستقل از حقیقت مورد بررسی قرار داد.

2. بخش دیگری که تنها اوهام و تخیلات انسانها را در قالبی مجازی عرضه نموده و برخی افراد، جهت سرگرمی و یا گریز از واقعیت، به آن روی می آورند.

مبادلات بانکی و تجاری و نیز هرگونه استفاده از فناوری نوین در ارتباطات واقعی بین انسان ها را می توان از نوع اول دانسته و بسیاری از بازی های مهیج رایانه ای و ارائه اطلاعات نادرست از خود و جامعه و نیز پخش خرافات از طریق شبکه های جهانی را باید در دسته دوم رده بندی کرد.

بر این اساس، دین به عنوان یک واقعیت و حقیقت، با استفاده از جهان مجازی می تواند مخاطبان بیشتری را تحت پوشش قرار داده و اطلاعات بیشتری را در اختیارشان قرار دهد و در طرف مقابل، دشمنان دین نیز با گسترش انواع شبهات و سرگرم نمودن مردم به امور بیهوده، می توانند نقشی منفی در این راستا داشته باشند و همان گونه که در گذشته، این موضوع قابل پیش بینی نبود که با ظهور یک پیامبر، آیا بیشتر مردم به حقیقت روی می آورند و یا انگشتان خود را بر گوش نهاده و چشمان خود را بر حقیقت می بندند[3]، اکنون که پیامبری در میان ما نبوده و تنها دانشمندانی، پیام آنان را به جهانیان عرضه می دارند، نمی توان دقیقا پیش بینی کرد که آیا با توسعه دنیای مجازی، در کوتاه مدت، رویکرد مردم به دین بیشتر خواهد شد و یا کمتر؟

البته، بر خلاف گذشته که ممکن بود تعداد بسیاری از انسان ها، از شنیدن پیام های دینی محروم بوده و به همین دلیل برای عدم گرایش به دین، توجیه و بهانه ای داشته باشند، دین با ورود در دنیای مجازی، به تدریج این بهانه را از دست تمام بشر خارج کرده و حجت را بر آنان تمام خواهد کرد و تصویر دین در دنیای مجازی را می توانیم در ظهور چنین قابلیتی بیابیم.

در پایان، جالب است بدانید که امام ششم (ع) در هزار و سیصد سال قبل، چنین وضعیتی را پیش بینی کرده و مرکزیت گسترش دین در جهان را از شهر قم اعلام نموده است. موضوعی که شاید بدون استفاده از دنیای مجازی از محالات به شمار می آمد! ایشان می فرمایند: “ثُمَّ یَظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ یُقَالُ لَهَا قُمُّ وَ تَصِیرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ حَتَّی لَا یَبْقَی فِی الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِی الدِّینِ حَتَّی الْمُخَدَّرَاتُ فِی الْحِجَالِ وَ ذَلِکَ عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قَائِمِنَا فَیَجْعَلُ اللَّهُ قُمَّ وَ أَهْلَهُ قَائِمِینَ مَقَامَ الْحُجَّة…"؛[4] و سپس دانش در شهری به نام قم آشکار شده و آن شهر، پایگاهی برای علم و فرهنگ خواهد شد، تا زمانی که در تمام زمین هیچ فردی باقی نماند که از اطلاعات دینی بی بهره باشد و حتی دخترانی که از خانه خود خارج نمی شوند، از دانش دینی بهره مند شوند و این موضوع در زمانی نزدیک به ظهور حضرت مهدی (عج) اتفاق خواهد افتاد و پروردگار، قم و ساکنان آن را نمایندگان آن حضرت قرار خواهد داد.

به نظر می رسد، اکنون مقدمات چنین جهش علمی را در شهر قم می یابیم. امید است خداوند، ظهور حضرتش را نزدیک تر فرماید.

پی نوشتها:

[1]اعراف، 105؛ “حَقیقٌ عَلی‌ أَنْ لا أَقُولَ عَلَی اللَّهِ إِلاَّ الْحَق‌".

[2]لقمان، 6؛ “وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُوا".

[3] نوح، 7؛ “جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فی‌ آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِیابَهُم‌".

[4] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 57، ص 213، ح 23، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.

 4 نظر

خداوند ما را آفریده، چون ما را دوست دارد و دوست داشتن نوعی نیاز است؛ پس آیا خداوند نیازمند است که ما را بیافریند؟

28 تیر 1399 توسط راحله نيكدل

​خداوند ما را آفریده، چون ما را دوست دارد و دوست داشتن نوعی نیاز است؛ پس آیا خداوند نیازمند است که ما را بیافریند؟

پاسخ:

این اشکال از آنجا ناشی شده است که در معنای (محبّت) و نیز محبّت خداوند، دقت کافی صورت نگرفته است. امیدواریم با توجّه به نکات زیر، مسئله روشن شود.

یک. تعریف محبّت

غزالی در کتاب احیاء علوم الدین حبّ و بغض را این گونه تعریف می کند:

حبّ عبارت است از میل طبع به شیئی که در ادراکش لذت است و بغض عبارت است از نفرت طبع به شیئی که در ادراکش درد، تعب و سختی نهفته باشد.1

صدرالمتألهین نیز محبّت را این گونه تعریف کرده است:

محبّت عبارت است از ابتهاج به شیئی یا از شیئی که موافق با طبیعت انسان باشد؛ اعمّ از اینکه آن شی ء یک امر عقلی باشد یا حسی، حقیقی باشد یا ظنی.2

بنابراین محبت، یک نوع جذب و انجذابی است که ملاک آن ملایمتی است که آن موجود با محبوب خود دارد. به بیان دیگر، محبّت، حالتی است که در دل یک موجود ذی شعور، نسبت به چیزی که با وجود او ملایمت و با تمایلات و خواسته های او تناسبی دارد، پدید می آید.3

دو. نیاز به محبّت

آدمی نیازمند محبّت است و در واقع، محبت یکی از اصیل ترین و اساسی ترین احتیاجات روانی افراد به شمار می رود.4 عدم تأمین این احتیاج، سبب پیدایش تشویش و اضطراب در افراد می شود. کمبود و فقدان محبّت، تأثیرات سوء و ضایعات دردناکی در روح افراد به وجود آورده، روابط آنان را با یکدیگر، تحت تأثیر قرار می دهد.5

محبّت، چراغی پرفروغ، برای فائق آمدن بر تاریکی تنهایی و عمیق ترین نیازی است که انسان ها همواره در طول تاریخ، درصدد یافتن راه حلّی برای آن بوده اند. محبّت راهی به سوی هم شکلی و همسانی و طریقی برای دستیابی به کمالِ مطلوب است. بنابراین دوست داشتن، نیازی اصیل برای آدمی بوده و هست و خواهد بود.6

سه. اسباب محبّت

برای محبّت، اسبابی ذکر شده است که مهم ترین آن (حبّ ذات) است.7 اولین محبوب نزد هر موجود عاقلی (ذی شعور)، نفس و ذات خودش است؛ زیرا چنان که در تعریف محبّت گفته شد، محبت به سبب ملایمت طبع به شیئی حاصل می شود و روشن است که هیچ چیز، ملایم و موافق تر از ذات هر موجودی، به خودش نیست؛ همان طور که معرفت هر موجودی به خود، ژرف تر و عمیق تر از معرفت به غیر خود است. بنابراین می توان گفت: اولین محبوب نزد هر موجودی، ذات خودش است. معنای (حبّ ذات) این است که در طبع هر موجود ذی شعور و عاقلی، میلی به دوام هستی اش وجود دارد؛ چنان که کمال هستی نیز مورد توجّه او است؛ زیرا نقصان، فقدان کمال است و نبود کمال، نوعی نیستی است و از آنجا که موجود عاقل، از نیستی تنفر دارد، از فقدان کمال که نوعی نیستی است متنفر است. از همین رو می توان گفت: حبّ ذات؛ یعنی، میل به دوام و کمال هستی.

چهار. محبّت خدا

آمیختگی فطرت انسان با محبّت، دلیلی بر وجود محبّت در ذات اقدس الهی است؛ زیرا نمی توان پذیرفت بدون آنکه (محبّت) در خداوند سبحان باشد، آن را در آدمی به ودیعت بگذارد. آیا معنا دارد کسی چیزی به شیئی بدهد، بدون آنکه آن چیز را خود داشته باشد؟!

ذات نایافته از هستی بخش

کی تواند که شود هستی بخش

ابوالحسن دیلمی می گوید: در حضور من از یکی از فیلسوفان درباره پدید آمدن عشق سؤال شد، گفت: نخستین کسی که عشق ورزید، خدای متعال بود.8

از سوی دیگر، چنان که در نکته پیشین بیان شد، یکی از مهم ترین اسباب محبّت، حبّ ذات است که در هر موجود عاقلی وجود دارد. بنابراین خداوند هم به عنوان یک موجود ذی شعور، می تواند ذات خود را دوست داشته باشد. امّا غیر از این حبّ ذات، ما به آیاتی از قرآن برخورد می کنیم که نشانگر دوستی و محبّت خدا به بندگانش است.9

آیا این محبّت به غیر از حبّ ذات است و اساسا آیا محبّت خداوند، به همان معنای (محبّت) انسان ها است؟

نخست اینکه محبّت خداوند به بندگانش، از همان جهت حبّ ذات است؛ زیرا مخلوق از افعالی است که از ذات او، نشأت گرفته و در واقع نشانگر اسما و صفات او است. خداوند متعال از آنجا که ذات خویش را دوست می دارد، هر آن چیزی را که حکایتگر و بیانگر آن ذات است، نیز دوست می دارد.10

عین القضات همدانی در این باب کلماتی شنیدنی دارد:

دریغا به جان مصطفی ای شنونده این کلمات! خلق پنداشته اند که انعام و محبت او با خلق، از برای خلق است. نه از برای خلق نیست؛ بلکه از برای خود می کند که عاشق، چون عطایی دهد، به معشوق و با وی لطف کند؛ آن لطف نه به معشوق می کند که آن با عشق خود می کند. دریغا از دست این کلمه! تو پنداری که محبّت خدا با مصطفی، از برای مصطفی است؟ این محبّت او از بهر خود است.11

دوم اینکه حبّ خداوند به بندگان، به معنای یک حبّ انفعالی نیست که در عالم مادی وجود دارد. حبّ خداوند به خویش به گفته ابن سینا همان ادراک (خیر) است. خداوند از آن روی که مُدرک جمال حضرت خود است، عاشق است و از آن روی که ذات او مدرَک است به ذات، معشوق است.12 و چون فعل خداوند از ذات او جدایی ندارد، آن نیز مورد محبّت خداوند است. بدین معنا که خداوند، افعال خود را که مرتبط با ذات او است دوست می دارد و چون مخلوقاتش، نتیجه فعل حضرتش هستند، آنها را نیز دوست می دارد؛ ولی این حبّ به معنای انفعالی نفسانی که در عالم مادی مطرح می شود نیست؛ بلکه بازگشتش به همان حبّ ذات است که معنای آن ادراک خیر و کمال است. امّا ظهور این محبّت به فرموده حضرت امام رحمه الله همان بروز رحمت و کرامتش به بندگان است.13 به عبارت دیگر وقتی خداوند، به بنده ای از رحمت بی کران خود لطف می کند، در حقیقت او را مورد محبّت خویش قرار داده است.

با توجّه به این توضیحات، روشن می شود که معنای محبّت خداوند به بندگان، همان ادراک خیر و کمالی است که از ذاتش می جوشد و این معنا مانند محبّت ما انسان ها، به یکدیگر نیست که به نوعی در آن انفعال نفسانی هست و چون معنای محبّت خداوند با آنچه که ما به یکدیگر محبّت می کنیم، متفاوت است، نیازی را که در محبّت ما وجود دارد و در نکته دوم گفته شد اصلاً در محبّت خدا معنا ندارد. ما برای رهایی از تنهایی، کسب کمالات و آرامش روحی و اتحاد با دیگران، نیازمند محبّتیم؛ امّا محبّتی که نفس در برابر آن منفعل و مبتهج می گردد! و لکن محبّت خداوند به بندگان، برای هیچ یک از این امور نیست؛ چرا که او نیازی به رهیدن از تنهایی، به دست آوردن کمالات و … ندارد. او غنی با لذات است؛ محبّت او به مخلوقاتش همان ادراک خیر و کمالی است که در ذاتش وجود دارد و مظاهر آن در همه هستی، پرتو افکن شده است.

پی نوشت:

1. احیاء علوم الدین، ج 4، ص 275.

2. به نقل از: فلسفه و قرآن در زمینه المیزان، ج 3، ص 145.

3. نگا: محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج اوّل، ص 359 و 360.

4. علی شریعتمداری، روانشناسی تربیتی، صص 251 253.

5. محمد خدایاری فرد، مسائل نوجوانان و جوانان، ص 31.

6. نگا: محمدرضا کاشفی، آیین مهرورزی، بخش اوّل و دوّم.

7. نگا: همان، بخش چهارم.

8. عطف الألف، ص 28.

9. مثلاً بقره 2، آیه 65؛ آل عمران (3)، آیه 31 و… .

1

 نظر دهید »

#چرا شهید دوست دارد به دنیا برگردد؟

28 تیر 1399 توسط راحله نيكدل
#چرا شهید دوست دارد به دنیا برگردد؟

​چرا شهید دوست دارد به دنیا برگردد؟

پاسخ:

پیامبر خدا صلی‌ الله ‌علیه و ‌آله و سلّم :

ما مِن نفسٍ‌تَموتُ لها عندَاللّه خَیرٌ یَسُرُّها أ نّها تَرجِعُ إلی الدنیا ، ولا أنَّ لها الدنیا وما فیها ، إلاّ الشهیدَ ؛ فإنّهُ یَتَمَنّی أن یَرجِعَ فَیُقتَلَ فی الدنیا ؛ لِما یَری مِن فَضلِ الشهادَةِ .

هیچ کس نیست که پس از مرگ نزد خداوند از خیر بهره‌مند باشد و در عین حال خوش داشته باشد که به دنیا برگردد ، گرچه همه دنیا به او داده شود ، مگر شهید که چون فضیلت شهادت را می‌داند ، آرزو می‌کند بر گردد تا در دنیا کشته شود .

صحیح مسلم : 1877 منتخب میزان الحکمة : 306

 1 نظر

#نماز شب

27 تیر 1399 توسط راحله نيكدل

​عنوان سوال:

فلسفه نمازهای مستحبّی مانند نماز شب چیست؟

پاسخ:

به جز نمازهای واجب و یومیه، نمازهای دیگری هم وجود دارد که انجام دادن آنها مستحبّ است. از آن جایی که این نمازها، اضافه بر نمازهای واجب است، به آنها نافله یا نوافل گفته می شود (به معنای زیادی و افزون). اساس و اهمیت نافله های مستحبّی، به این است که جبران کننده نواقص و کمبودهای نمازهای واجب است و همچون صدقه ای است که انسان می پردازد. در حدیث است (نمازهای نافله به منزله هدیه است و در هر صورت پذیرفته می شود).1

نمازهای نافله دارای اقسام متعدّدی می باشد.

برخی از آنها دارای زمان خاصی هستند مانند نافله های نمازهای واجب، نمازغفیله، نمازهای شب های ماه مبارک رمضان، نماز شب و…

برخی از آنها برای کار خاصی خوانده می شوند مثل نماز استخاره، نماز شکر، نماز زیارت و…

برخی از آنها نیز دارای هدف خاصی می باشند مانند نماز برای طلب رزق، نماز طلب باران، نماز حاجت و…2.

در روایات و احادیث برای نمازهای نافله فلسفه و علّت هایی ذکر گردیده از جمله:

الف. تکمیل نماز واجب با نماز مستحبّی

امام باقر علیه السلام در روایتی فرموده اند: (نمازی که بنده بجا می آورد، گاهی نصف و گاهی یک سوم و گاهی یک چهارم و گاهی یک پنجم آن بالا برده می شود، زیرا بالا برده نمی شود مگر آن نمازی که با توجّه و حضور قلب باشد، مردم مأمور به انجام نمازهای مستحبّ شده اند تا نقص نمازهای واجب آنان توسّط مستحبّات جبران شود)3.

ب. رسیدن به بالاترین درجات کمال

در حدیثی به نام حدیث (قرب نوافل) آمده است: راوی از حضرت صادق علیه السلام و ایشان از جد بزرگوار خود پیامبر صلی الله علیه و آله و پیامبر از خداوند عزّ و جل چنین نقل نموده: (به درستی که بنده من با نافله و کارهای مستحبّی قرب را می جوید تا این که او را دوست بدارم و هنگامی که او را دوست داشتم گوش او می شوم که با آن می شنود و چشم او می شوم که با آن می بیند و زبان او می گردم که با آن سخن می گوید و دست او می گردم که با آن قهر خود را ابراز می کند)4.

پی نوشت:

1. مجتبی کلباسی، یکصد پرسش و پاسخ درباره نماز، ستاد اقامه نماز، پاییز 1380، چاپ نهم، ج 2، ص 123.

2. هر یک از نمازهای مستحبّ دارای دستورالعمل خاصی می باشد که در کتب ادعیه همچون مفاتیح الجنان ذکر گردیده.

3. بحارالانوار، ج 87، ص 28.

4. اصول کافی، ج 2، ص 352، ح 7.

 نظر دهید »

#چرا خداوند اسرار خلقت آدم و فرزندانش را از ابلیس کتمان نکرد

27 تیر 1399 توسط راحله نيكدل

​چرا خداوند اسرار خلقت آدم و فرزندانش را از ابلیس کتمان نکرد تا ابلیس به آنهاحسادت نورزد و در گمراهی آنان تلاش نکند ؟

پاسخ:

اولا ابلیس سال ها خدا را عبادت کرده بود تا آنجا که در ردیف ملائکه درآمده بود .

خلقت آدم علیه السلام علاوه بر آنکه بر اساس طرح و تقدیر الهی باید صورت می گرفت ماهیت ابلیس را باید نشان می داد .

در حقیقت خلقت آدم علیه السلام بزرگترین امتحان برای ابلیس بوده است .

ثانیا ابلیس زمینه ساز امتحان های انسان را فراهم می کند و انسان از روی اختیار اگر در برابر او مقاومت کند به کمال خواهد رسید .

روشن است بدون وسوسه و امکان گناه , امکان کمال نیز وجود نخواهد داشت .

منبع: تفسیر المیزان،علامه سید محمد حسین طباطبائی ج 8 ص 36

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 34
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

محبت

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • توبه
  • نماز
  • امام زمان عج الله تعالی
  • چگونه یک نماز خوب
  • محبت
  • آخرت
  • پیامبر
  • دین و فضای مجازی
  • خلقت
  • شهادت
  • دعا
  • مبلغ غدیر باشیم
  • ازدواج
  • صلوات

Random photo

#چرا شهید دوست دارد به دنیا برگردد؟

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس